قلم در شعر بی مقدار من فریاد خواهد شد
غزلهای درونم یک به یک آزاد خواهد شد
نمی دانی چه بر قلبم گذشته بی تو این شعرم . . .
گواه آنچه بی شک اتفاق افتاد خواهد شد
تپیدن های ناهنگام نبضم روز و شب آخر
در آماج خیالت تشنه ی فولاد خواهد شد
نه این تیغ و نه این خنجر ، برای پایکوبی نیست
ترانه خواندن شیرین ، غم ِ فرهاد خواهد شد
نگو دیگر که من باور ندارم روزهای بعد . . .
دل ِ متروکه ی طوفان زده ، آباد خواهد شد
نگو بس کن که بیش از این کلامت در دل تنگم
شبیه بغض مدفون در گلو،غمباد خواهد شد
دوباره روز از نو می شود اینبار می بینی . . .
که مرغ پر شکسته طعمه ی صیاد خواهد شد
نظرات شما عزیزان: